همشهری آنلاین- فاطمه شعبانی: میگویند زمانی قسمتی از زمینهای دردشت متعلق به «برجیس زرتشتی» و «چایچیان» بود و قسمتی دیگر از خیابان خاور به طرف تهرانپارس ـ موقوفه آقای «علوی نیا» که مدرسههای علوینیا (علوی و صدیقه رودباری) را ساخت. این محله از حدود ۷۰ سال پیش مسکونی شد. این هفته سراغ خیابان ابراهیم آبادی یکی از خیابانهای دردشت رفتیم تا از نخستین ساکنان و همچنین مشکلات و نیازهایش مطلع شویم.
خیابان ابراهیمآبادی
حاج «محمدحسن ابراهیمآبادی» با ۸۳ سال سن بیش از ۵۵ سال است که در محله دردشت سکونت دارد و از قدیمیهای محل به حساب میآید. هنوز هم نسبت به این محله و بهخصوص خیابانی که در آن سکونت دارد علاقه خاصی دارد و با آب و تاب خاصی از آن یاد میکند: «۵۵ سال قبل ۱۰۰متر زمین را از آقای چایچیان به قیمت ۲ هزار تومان خریدم. آن زمان تنها ساکنان محل آقای جبارزاده اکبرزاده و یکی ۲ خانواده دیگر بودند. اوایل راننده تاکسی بودم و بعدها نجاری زدم و در و پنجره میساختم که خیلی هم رونق داشت. خیابانی که این روزها به اسم شهید احدزاده نامیده میشود اسم نداشت و دوستانم پیشنهاد دادند تابلو بزنم به نام ابراهیمآبادی. چندین سال خیابان به اسم ابراهیمآبادی بود تا بعد از شهادت شهید احدزادهـ در جریان راهپیماییهای قبل از انقلابـ و پیروزی انقلاب، اسمش تغییر کرد.»
وقتی آب و برق آمد
وقتی نخستین ساکنان در این محدوده ساکن شدند این محله آب و برق نداشت. عدهای آب را از میدان امام حسین(ع) ـ فوزیه سابقـ میآوردند و اهل محل ماشینی ۱۲ تومان آن را میخریدند و آب انبار را پر میکردند. روشنایی محل را هم چراغهای زنبوری تأمین میکردند تا اینکه از میدان صد برق این محدوده تأمین شد. حاج آقا ابراهیمآبادی ادامه میدهد: «آن زمان برای تأمین برق هزار و صد تومان پول گرفتند ولی بعد از مدتی پولها را برگرداندند و من هم رفتم تلفن خریدم که آن زمان برای خودش نعمت بزرگی بود.»
ساخت مسجد
مسجد امام حسن مجتبی(ع) مهمترین پایگاه دینی اهل محل است. مسجدی که با کمکهای مردمی بنا شد و محمدحسن ابراهیمآبادی ساخت آن را اینطور روایت میکند: «سال ۴۲ـ ۴۳ با دوستان در میدان چایچی داخل هیئت بودیم، جا تنگ بود و همان جا تصمیم گرفتیم برای ساخت مسجد پول جمع کنیم. مقداری پول جمع شد و چند روز بعد با تعدادی از اهل محل رفتیم نزد آقا چایچیان و ۴۵۰متر زمین او را متری ۳۰۰ تومان خریدیم و برگشتیم. برف زیادی باریده بود. من یک پرچم سبز داخل برفی که روی زمین را پوشانده بود فرو کردم به نشان اینکه اینجا مسجد ساخته میشود. هفته بعد آقای چایچی آمد و گفت که از فروش زمین پشیمان شده است. من گفتم من یک نفرهیئتیام، من هیچ کارهام. گفتم خودتان بروید پرچم را از زمین بردارید و معامله را فسخ کنیم ولی چند متر رفت و برگشت و گفت: «این پرچم پیامبر است، من نمیتوانم این کار را انجام دهم. پول ۳۰ مترش را هم نمیگیرم ولی من هم شریک میشوم.» مصالح را با هزار زحمت جور میکردیم، مسجد با یک قران ـ دو زار کمکهای مردم به تدریج ساخته شد.»
نخستین امام جماعت
عالم فقید حجتالاسلام «ابراهیمنژاد» ۳۰ سال امام جماعت این مسجد بود. عالمی که اهل محل هنوز به نیکی از او یاد میکنند و حاج آقا صلواتی از اهالی محل هم درباره او میگوید: «اهالی محل قبل از تعبید امام خمینی(ره)، به قم رفتند و از خود حضرت امام(ره) خواستند امام جماعت مساجد را انتخاب کنند و ایشان هم حاج آقا ابراهیمنژاد را معرفی کردند. حاج آقا ابراهیمنژاد هم ۳۰ سال امام جماعت این مسجد بود و وقتی فوت کردند حضرت امام(ره) در قید حیات بودند و مرحوم حاج احمد آقا خمینی در بهشت زهرا بر ایشان نماز خواندند.»
کوچه سؤالبرانگیز
یکی از کوچههای قدیمی خیابان حیدرخانی کوچه «کلکته» است. کوچه بنبستی که به تعداد انگشتان دست خانه دارد و شکل قدیمی خود را حفظ کرده است و نام آن این سؤال را در ذهن ایجاد میکند که این کوچه با کلکتهای که در هندوستان است چه نسبتی دارد؟ حاج «محمد وکیلی» ۷۳ ساله از اهالی و کسبه این خیابان علت نامگذاری را اینطور تعریف میکند: «۴۴ سال پیش اینجا ۱۰۰متر زمین را متری هزار تومان خریدم. قبل از من چند نفر دیگر هم خانه ساخته بودند از جمله آقای کلکته. آقا کلکته نخستین ساکن این کوچه راننده کامیون و آدم خوبی هم بود، من که زمین خریدم راه آنها بسته میشد. برای همین از من ۳متر حق راه گرفتند. »
_________________________________________________________
منتشر شده در همشهری محله منطقه ۴ به تاریخ ۱۳۹۳/۰۵/۱۵*
نظر شما